جنس دوم ( 7 )
|
|
این نوشته می تواند آخرین نوشته من در مورد وضیعت زنان کشورم باشد . زن هایی که توجه به حقوق شان نه فقط توسط دولتمردان و مسئولان بلکه حتی توسط خود آن ها نیز صورت نگرفته است . تمامی این بخش از جامعه که " جنس دوم " می توان خواند آن ها را از کمترین حقوق خود آگاه نبوده و حتی شاید می خواهند یا برایشان این چنین خواسته شد که آگاه هم نباشند . به هر صورت من احساس وظیفه کردم و در این باره هم نوشتم .
نکات بسیاری در این میان وجود دارد کافی است با چشم هایی باز در خیابان های شهری که پایتخت کشور من است و می باید توسعه یافته ترین شهر یک کشور در خاور میانه باشد قدم بزنیم ، آن زمان است که می توان شاهد حقایقی بود که حتی از گفتن آن ها و نوشتن شان دچار شرمساری و تاسف خواهی بود ظاهرا قوانین مدنی و حقوقی ااجتماعی برای زنان و مردان یکسان تعریف شده است اما در حقیقت هنوز آن نگاه سنتی مذهبی و مردسالارانه بر رفتارهای عمومی حاکم است .
وضیعت زنان به دلیل عدم دسترسی برابر با مردان به فرصت های آموزشی تحصیلی و شغلی ابدا مطلوب نیست و در این میان زنان سرپرست خانوار به لحاظ فرهنگی ، اجتماعی و به خصوص اقتصادی در وضیعت بسیار بدتری قرار دارند . حتی زنان شاغل گاه مجبور می شون بین شغل خود و فرزند آوری یکی را انتخاب کنند چرا که استفاده از اولین حق شغلی یک زن یعنی حق استفاده از مرخصی 9 /نه ماهه زایمان در بسیاری از موارد مساوی با از دست دادن شغل آن هاست . فقط در مشاغل دولتی است که مشاغل زنان با کمترین میزان تهدید مواجه می باشد و البته لازم به گفتن و یا نوشتن نیست که امکان پیشرفت و ارتقای شغلی و یا حتی داشتن فرصت های برابر با مردان در صورت داشتن شایستگی بیشتر برایشان امکان پذیر نمی باشد . بسیار دردناک و تاسف آور است .
زمانی که من به کار فروشندگی مشغول بودم تجربه های بسیار دردناکی از مشاهده روش خرید کردن زن های سرپرست خانوار داشتم . ابدا لازم نبود تا این زن ها نوشته ای را بر روی لباس شان نصب کنند تا من بدانم با اتکای به خود و داشتن شغلی نا پایدار یا حتی بیکار هستند .
تصاویری که من می دیدم درست مانند آن بود که این زن ها ستاره داود را درست مثل یهودیان در جنگ جهانی دوم و در آسمان به سینه نصب کرده باشند و یا در فروشگاه ها و مغازه ها می گذارند .
میزان و چگونگی خرید آن ها ، انتخاب اجناسی با قیمت کمتر حتی اگر از حیث کیفیت هرگز نمی توانست یک زن را راضی کند ، نوع نگاه کردن به کالاها و حتی لرزش دست هایشان وقتی خرید هایشان را مقابل من قرار می دادند و نگاه نگران شان درست مانند آن بود که نشانی مانند ستاره داود برای یهودیان به سینه نصب کرده باشند . تجربه های دردناکی داشتم که هرگز از خاطرم نخواهد رفت . برای هیچ کس و هیچ انسانی حتی یک لحظه کوتاه از این تجربه ها را نمی خواهم .
دیگر پیمان
نظرات شما عزیزان:
|
سه شنبه 5 آبان 1394برچسب:,
|
|
|
|
|